قصدم این بود که از مظلومیت مولا بگم کارو از دستم دراوردن و به کجا بردن
آری ،شکسته تر ز پهلوی زهرا ، دل علیست
ناموس کردگار جهان را چرا زدند؟؟
حوراء انسیه که جهان محو نور اوست
از بهر دشمنی علی و ولا زدند
افتاده بود در یم خون یاس مرتضی
مشتی خبیث و دشمن دور از خدا زدند
آن بازوی کبود ، که دردش به جان من
با آن غلاف فتنه، به خیر النسا زدند
دخت نبی و حضرت زهرای مرضیه
از گل لطیف تر ، که ز جور و جفا زدند
انبوه هیزم و شرر و بیت فاطمه
آتش به خیمه گاه شه کربلا زدند
مولای عالم و غم جانسوز فاطمه
وای از شراره ای که بر جگر لافتی زدند
وقت ظهور حضرت حجت بعید نیست
از آن زمان که فاطمه را اشقیا زدند
حامد فاطمیه ۹۰
اللهم عجل لولیک الفرج به حق الزهرا

روايات پيرامون هجوم و آتش زدن درب خانه حضرت زهرا (عليها السلام)
1ـ «عمر بسوى خانه(فاطمه(عليها السلام) روانه شد، وگفت: اى دختر پيامبر بخداقسم هيچكس نزد ما، دوست داشتنى تر از پدرت نيست وبعد از پدرت هيچكس نزدما،دوست داشتنى تر از تو نيست، ولكن بخدا قسم! اين محبت مانع از آن نمى شود كه اين افرادى را كه نزد خود جمع كرده اى دستور بدهم خانه را بر آنها بسوزانند.»
ابن أبى شيبه کتاب المصِّنف جلد هفتم صفحه 432 روايت شماره 37045
2ـ «پس ابوبكر،عمر را به دنبال آنها كه در خانه على (عليه السلام) جمع شده بودند فرستاد پس آنها از خارج شدن از خانه خوددارى نمودند در اين هنگام عمر دستور داد كه: هيزم حاضر كنيد و خطاب به اهل خانه گفت: قسم به آن كس كه جان عمر در دست اوست !بايد خارج شويد والّا خانه را با اهلش به آتش مى كشم .
شخصى به عمر گفت :آيا مى دانى كه (فاطمه(عليها السلام) دراين خانه است؟! عمر گفت :اگر چه (فاطمه(عليها السلام) در خانه باشد!»
ابن قتيبه دینوری كتاب الامامة والسياسة جلد اول صفحه 12
۳-«بلاذری، متوفّای 224 هـ»در «انساب الاشراف»، ج 1، ص 586 مینویسد:
أنَّ أبابَکرٍ أرسَلَ إلی عَلِیٍّ یُرِیدُ البَیعَةَ فَلَم یُبایِـع. فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتِیلَه.
ابوبکر سراغ علی فرستاد تا از وی بیعت بگیرد؛ ولی او بیعت ننمود؛ لذا عمر، فتیله به دست، آمد.
۴-در نقل «ابن عبد ربّه، متوفّای 328 هـ»در «العقد الفرید»، ج 5، ص 13 میخوانیم:
فَأقبَلَ بِقَبَسٍ مِنْ نارٍ عَلی أن یُضْرِمَ عَلَیْهِم الدارَ.
او با پارهای از آتش پیش آمد تا خانه را بر سر اهلش به آتش کشد.
۵-«ابن ابیالحدید معتزلی، متوفّای 656 هـ»در «شرح نهج البلاغه»، ج 2 ، ص 21 مینویسد:
فَأمّا حَدِیثُ التَحْرِیقِ... الشِیعَةُ تَنفَرِدُ بِهِ، عَلی أنَّ جَماعَةً مِن أهلِ الْحَدِیثِ قَد رَوَوا نَحوَهُ.
امّا واقعه آتشسوزی... آن را تنها شیعیان نقل کردهاند؛ هرچند که گروهی از «اهل حدیث»نیز همانند آن را روایت کردهاند
۶- ابن عبدربه آندلسی در کتاب خود : ” العقد الفرید ” ج ۲ ص ۲۰۵ ( مکتبه الازهریه ) و ج ۲ ص ۷۳ ( نسخه مکتبه الشامله ) می گوید :
” الذین تخلفوا عن بیعة أبی بکر – فی والعباس والزبیر وسعد بن عُبادة. فأما علیّ والعباس والزبیر،
فقعدوا فی بیت فاطمة حتى بَعث إلیهم أبو بکر عمرَ ابن الخطاب لیُخرِجهم من بیت فاطمة،
وقال له: إِن أبوا فقاتِلْهم.
فأقبل بقَبس من نار على أن یُضرم علیهم الدار، فلقیته فاطمةُ،
فقالت: یا بن الخطاب، أجئت لتُحرق دارنا؟
قال:نعم، أو تدخلوا فیما دخلتْ فیه الأمة “
یعنی :
” کسانی که از بیعت کردن با ابی بکر تخلف ورزیده بودند ، عباس و زبیر و سعد بن عباده ..
علی ( علیه السلام ) و عباس و زبیر در خانه فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) نشسته بودند . تا اینکه ابی بکر ، عمر را برای خارج کردن آنها فرستاد و گفت : اگر قبول نکردند با آنان جنگ کن !
پس عمر با قبسی از آتش ، به قصد آتش زدن خانه ، به سمت آنان روانه شد .
پس با فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) روبرو شد . فاطمه ( سلام الله علیها ) فرمود :ای عمر ! آمدی که خانه ما را آتش بزنی ؟؟
عمر گفت : بله ! مگر اینکه داخل شوید بر آنچه امت بر آن داخل شده ( قبول بیعت ) .
۷-«ابابكر براى بيعت گرفتن از على (عليه السلام)، به دنبال وى فرستاد، پس على (عليه السلام) بيعت نكرد. در اين هنگام عمر با شعله اى آتش روانه خانه على (عليه السلام) شد، (فاطمه(عليها السلام) در پشت درب با او مواجه شده و گفت: اى پسر خطاب! آيا تو را در حال آتش زدن خانه ام مى بينم؟!
عمر گفت: آرى! اينكار من از دين پدر تو محكم تر است.»
بلاذرى كتاب «انساب الأشراف» جلد اوّل صفحه 586، تحت عنوان «امرالسقيفه» حديث شماره 1184
۸-«زمانى كه «طلحه» و «زبير» و عده اى از مهاجرين در خانه على (عليه السلام) جمع شده بودند عمر بن الخطاب به آنجا آمد و گفت:
به خدا قسم! براى بيعت خارج شويد و الاّ خانه را بر شما مى سوزانم». طبرى در كتاب «تاريخ الاُمم و الملوك» جلد دوم صفحه 443
۹- ... پس اميرالمؤمنين على (عليه السلام) با عده اى از پيروان و شيعيانش در منزلش دست به مبارزه (منفى) زدند چون پيامبر به وى چنين دستورى داده بود در اين هنگام عده اى به خانه اش حمله ور شده و به آنجا هجوم آوردند و درب خانه اش را به آتش كشيدند و او را به زور از خانه خارج كردند، آنها سيّده زنان (فاطمه(عليها السلام)) را در پشت درب فشار سختى دادند به حدى كه محسن را سقط كرد».
مسعودى كتاب «اثبات الوصيه» صفحه 142 تحت عنوان «حكاية السّقيفه»
۱۰--«ابوبكر به عمر دستور داد: «اگر از خارج شدن از خانه خود دارى كردند با آنها به جنگ بپرداز» پس عمر با شعله اى از آتش روانه خانه (فاطمه(عليها السلام) شد تا آنجا را به آتش بكشد در اين هنگام عمر با (فاطمه(عليها السلام) برخورد كرده (فاطمه(عليها السلام) به وى گفت: اى پسر خطاب! آيا براى آتش كشيدن خانه ما آمدى؟! عمر گفت: آرى! مگر آنكه با ابوبكر بيعت كنيد چنانچه امت چنين كردند...».
ابن عبدربّه كتاب «عقد الفريد» جلد سوم صفحه 64،
۱۱- عمر به خانه (فاطمه(عليها السلام) حمله ور شده و فرياد مى زد: خانه را با اهلش به آتش بكشيد در حالى كه كسى در خانه نبود مگر على و فاطمه و حسن و حسين علیهما السلام».
شهرستانى «الملل و النّحل» در جلد اول صفحه 57
و چه بسیارند در کتب اهل سنت و شیعه، روایاتی که بیانگر مظلومیت حضرت فاطمه سلام الله علیه دختر پیغمبر آخر الزمان و همسر گرانقدرشان حضرت علی مرتضی علیه السلام
